دوستان به زودی چند تا از اشعار خودم را در وبلاگ خواهید دید.
در تلاش هستم که این اشعار را به چاپ برسانم.
نازنین باید برم من
تو بگو سفر سلامت
من میخواستم با تو باشم
اما عمر من سر اومد
من میخواستم که بمونم
تا به پای هم بمیریم
اما حیف که روزگارم
با من و تو راه نیومد
نازنین وقتی که نیستم
نکنه دلت بگیره
تو بدون به خاطر تو
یکی هست هنوز میمیره
تو میری اما بدون تو
به انتظارت من میشینم
یه جایی دور از آدما
یه روز دستتو میگیرم
با تشکر از دوست عزیز وخوبم علی آقای گل که مارا شرمنده خود کردند
پروانه صفت زسوزو سازش نگذشت خواب خوش شب ز چشم نازش نگذشت
نازم به شهامت حسین بن علی از جان بگذشت و از نامزش نگذشت
دستم بوی گل می داد
مرا به جرم گل چیدن گرفتند و محاکمه کردند هیچ کس
با خود فکر نکرد که شاید من گلی کاشته باشم